من و هزار توهای ذهنم

ساخت وبلاگ
همین جا، نزدیک به همین میلِ همیشه‌ی رفتنانگار که بادبادکی از یاد رفته بر خارِ خوش‌باورچشم به راهِ کودکانِ دبستانیِ دورهی بی‌قراریِ غروب را تحمل می‌کند،اما کمی دورتر از بادِ نابَلَدعده‌ای آشنامشغولِ چر من و هزار توهای ذهنم...
ما را در سایت من و هزار توهای ذهنم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dhezartoyezehna بازدید : 54 تاريخ : دوشنبه 26 اسفند 1398 ساعت: 10:40

حقيقت اين است که منهرگزدر زندگیسد راه کسی نبوده، نيستم، نخواهم بودمن می‌دانمدير يا زود به ری‌را خواهم پيوستچشم به راه من نباشيدبا اين حاليقين دارم که بعد از مرگدوباره باز خواهم گشتوصيت واژه‌های خود را من و هزار توهای ذهنم...
ما را در سایت من و هزار توهای ذهنم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dhezartoyezehna بازدید : 40 تاريخ : دوشنبه 26 اسفند 1398 ساعت: 10:40

آن روز که نزدم آمدیدر صبح‌گاه یک روز بهاری-به‌سان شعری زیبا که راه می‌رود-خورشید با تو به درون خانه آمد                                و بهار هم.[وقتی آمدی]ورق‌های روی میز پراکنده شدند.فنجان قهوه که پ من و هزار توهای ذهنم...
ما را در سایت من و هزار توهای ذهنم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dhezartoyezehna بازدید : 37 تاريخ : دوشنبه 26 اسفند 1398 ساعت: 10:40

تو پيش از اتفاقِ اين سکوت نطفه‌ی نی‌زاری از کلماتِ من بودی: - درآمدِ آوازی دور از شَرحه‌ی اَزَل تو پيش از اتفاقِ اين کلمه کبوتری بودی با گلويی برهنه از بلور: - بالایِ گلدسته‌های دره‌ی صنوبر و ماه. تو من و هزار توهای ذهنم...
ما را در سایت من و هزار توهای ذهنم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dhezartoyezehna بازدید : 47 تاريخ : دوشنبه 26 اسفند 1398 ساعت: 10:40

در ازدحام اين همه ظلمت بی عصاچراغ را هم از من گرفته انداما منديوار به ديواراز لمس معطر ماهبه سايه روشن خانه باز خواهم گشتپس زنده باد اميددر تکلم کورباش کلماتچشم های خسته مرا از من گرفته انداما مناشاره من و هزار توهای ذهنم...
ما را در سایت من و هزار توهای ذهنم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dhezartoyezehna بازدید : 46 تاريخ : دوشنبه 26 اسفند 1398 ساعت: 10:40

بی‌سینِ هر سؤالی که هستبی‌جیمِ هر جوابی که لال...!چقدر این جنوبِ تشنه‌ترینِ ما،شبیهِ شمالِ درهم شکستهٔ شماست.آب آمده از سرِ نخل و نارنج و گریهگذشته است.بی‌انصافبه این مرگِ بی‌مروّت بگواز این جهانچه ما من و هزار توهای ذهنم...
ما را در سایت من و هزار توهای ذهنم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dhezartoyezehna بازدید : 43 تاريخ : دوشنبه 26 اسفند 1398 ساعت: 10:40

ما شفا خواهیم یافت!دردها و رنج‌هامان پایان می‌پذیرندآرامش خواهد آمدآرام آرامدر غروبی گرماز شاخه‌های سبز سنگینفرو خواهد ریختاندکی بیش دوام آریدبیرون درمرگ نهکه زندگی در انتظار ماستبیرون درجهانی پرشور ن من و هزار توهای ذهنم...
ما را در سایت من و هزار توهای ذهنم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dhezartoyezehna بازدید : 42 تاريخ : دوشنبه 26 اسفند 1398 ساعت: 10:40

‏مائیم که از باده بی‌جام خوشیم
هر صبح منوریم و هر شام خوشیم

گویند سرانجام ندارید شما
مائیم که بی‌هیچ سرانجام خوشیم

 

پ.ن: آ ه... ه... ه... ه... 

من و هزار توهای ذهنم...
ما را در سایت من و هزار توهای ذهنم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dhezartoyezehna بازدید : 34 تاريخ : دوشنبه 26 اسفند 1398 ساعت: 10:40

یکساعتی هست یک بند دارم سرش غر می زنم.هیچ نمی گوید در سکوت جلوی تلویزیون روی کاناپه دراز کشیده و بی هدف شبکه ها را عوض می کند.گاهی هم از لیوان کنار دستش آبجو می خورد. می زنم به سیم آخر و هوار می کشم : من و هزار توهای ذهنم...
ما را در سایت من و هزار توهای ذهنم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dhezartoyezehna بازدید : 30 تاريخ : دوشنبه 26 اسفند 1398 ساعت: 10:40